دنیای پرهیزکاران

توصیف پرهیزکاران از زبان حضرت علی(ع) برای یکی از یاران او:
سیمای پرهیزکاران
پس از ستایش پروردگار! همانا خداوند سبحان پدیده ها را در حالی آفرید که از اطاعتشان بی نیاز و از نا فرمانی آنان در امان بود زیرا نه معصیت گناهکاران به خدا زیانی میرساند و نه اطاعت مومنان برای او سودی دارد. روزی بندگان را تقسیم و هر کدام را در جایگاه خویش قرار داد.
اما پرهیزکاران! در دنیا دارای فضیلت های برترند...! سخنانشان راست
، پوشش آنان میانه روی، و راه رفتنشان با تواضع و فروتنی است، چشمان خود را بر آنچه خدا حرام کرده است میپوشانند، گوش های خود را وقف دانش سودمند کرده اند، و در روزگار سختی و گشایش، حالشان یکسان است، و اگر نبود مرگی که خدا بر آنان مقدر فرموده، روح آنان حتی به اندازه بر هم زدن چشم، در بدن ها قرار نمی گرفت، از شوق دیدار بهشت و از ترس عذاب جهنم.
خدا در جانشان بزرگ و دیگران کوچک مقدارند. بهشت برای آنان چنان است که گویی آن را دیده و در نعمت های آن به سر میبرند، و جهنم را چنان باور دارند که گویی آن را دیده و در غذابش گرفتارند. دل های پرهیزکاران اندوهگین، ومردم از آزارشان در امان، تنهایشان لاغر، و درخواست هایشان اندک، و نفسشان عفیف و دامنشان پاک است.
در روزگار کوتاه دنیا، صبر کرده تا آسایش جاودانه قیامت را به دست آورند، تجارت پر سود که پروردگارشان فراهم فرموده. دنیا میخواست آنها را بفریبد، اما عزم دنیا نکردند، میخواست آنها را اسیر خود گرداند که با فدا کردن جان، خود را آزاد ساختند.
شب پرهیزکاران
پرهیزکاران در شب بر پا ایستاده، مشغول نمازند، قرآن را جرء جزء و با تفکر و اندیشه می خوانند، با قرآن، جان خود را محزون و داروی درد خود را می یابند.
وقتی به آیه ای برسند که تشویقی در آن است، با شوق و طمع بهشت به آن روی آورند، و با جان پر شوق در آن خیره شوند، و گمان می برند که نعمتهای بهشت در برابر دیدگانشان قرار دارد، و هرگاه به آیه ای می رسند که ترس از خدا در آن باشد، گوش دل به آن می سپارند، و گویا صدای بر هم خوردن شعله های آتش در گوششان طنین افکن است. پس قامت به شکل روکوع خم کرده، پیشانی و دست و پا برخاک مالیده، و از خدا آزادی خود را از آتش جهنم می طلبند.
روز پرهیزکاران
پرهیزکاران در روز، دانشمندانی بردبار و نیکوکارانی با تقوا هستند، که ترس الهی آنان را چونان تیر تراشیده لاغر کرده است. کسی که به آنان می نگرد، می پندارد که بیمارند اما آنان بیمار نیستند و می گویند مردم در اشتباهند! در صورتی که آشفتگی ظاهرشان، نشان از امری بزرگ است. از اعمال اندک خود خوشنود نیستند، و اعمال زیاد خود بسیار نمی شمارند. نفس خود را متهم می کنند و از کردار خود ترسناکند.
نشانه های پرهیزکاران 

یکی از نشانه های پرهیزکاران اینست که او را اینگونه می بینی: در دینداری نیرومند، نرم خو و دور اندیش است،دارای ایمانی پر از یقین، حریص در کسب دانش،با داشتن علم بردبار، در توانگری میانه رو، در عبادت فروتن، در تهی دستی آراسته، در سختی ها بردبار، در جستجوی کسب حلال، در راه هدایت شادمان و پرهیز کننده از طمع ورزی می باشد.
اعمال نیکو انجام می دهد و ترسان است، روز را به شب می رساند با سپاس گزاری، و شب را به روز می آورد با یاد خدا شب می خوابد، اما ترسان، و بر می خیزد شادمان ترس برای این که دچاره غفلت نشود، و شادمانی برای فضل و رحمتی که به او رسیده است. اگر نفس او در آنچه دشوار است، فرمان نبرد، از آنچه دوست دارد محرومش میکند.روشنی چشم پرهیزکار در چیزی قرار دارد که جاودانه است، و آن را ترک می کند که پایدار نیست، بردباری را با علم، و سخن را با عمل، در می آمیزد.
پرهیزکار را می بینی که آرزویش نزدیک، لغزش هایش اندک، قلبش فروتن، نفسش قانع، خوراکش کم، کارش آسان، دینش حفظ شده، شهوتش در حرام مرده و خشمش فرو خورده است.اگر در جمع بی خبران باشد، نامش در گروه یادآوران خدا ثبت می گردد، و اگر در یادآوران باشد، نامش در گروه بی خبران نوشته نمیشود. ستمکار خود را عفو می کند، و به آن که محرومش ساخته می بخشد، به آن کس که با او بریده می پیوندد، از سخن زشت دور، و گفتارش نرم است.
پیش غاز آنکه بر ضد او گواهی دهند، به حق اعتراف می کند و آنچه را به او سپرده اند ضایع نمی سازد و آنچه به او تذکر دادند، فراموش نمی کند. مردم را با لقب های زشت نمی خواند، همسایگان را آزار نمی رساند، در مصیبت های دیگران شاد نمی شود و در کار ناروا دخالت نمی کند.
برای قیامت خود را به زحمت می افکند، ولی مردم را به رفاه و آسایش می رساند. دوری او از برخی مردم، از روی زهد و پارسایی، و نزدیک شدنش با بعضی دیگر، از روی مهربانی و نرمی است. دوری او از تکبر و خودپسندی، و نزدیکی او از روی حیله و نیرنگ نیست.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد